به گزارش مشرق، رضا گنجی تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی نوشت: یک روز نماز و روزه و باورهای شیعیان را به سخره می گیرید، یک روز جشن و شادی های دینی مردم را حکومتی می خوانید، یک روز شادمانه خبر از فاصله گرفتنِ جوانانِ ایرانی از دین می دهید و یک روز هم مُحرّمِ شان را می خواهید با شورشِ مجازی تحریم کنید.
حافظه تان هم نه حماقتِ پَهلوی ها در تلاش برای خاموش کردنِ سنّتِ حسینی را بیاد می آورد و نه جَهلِ "جلادِ بغداد" یعنی صدام، برای مهارِ شیعیان و محروم کردن آنان از زیارت قبورِ شهدای کربلا و برگزاری مراسم های مُحرّم را به خاطر دارد. البته که انتظار از براندازان و مخالفینی چون شما برای بیاد آوردنِ همه ی آنها که ریش و ریشه شان در دشمنی با آلِ علی (ع) سوخت، انتظاری عبث است.
در سال جاری، همه ی زورتان را زدید تا انتقامِ شکست تان در آشوب های پاییزِ سالِ گذشته و عدم همراهی مردم با اغتشاشات را در اهانت به دینِ مردم بگیرید. بسیار تلاش کردید که به اهانت های تان رنگ و بوی عِلمی و منطقی و فلسفی و مذهبی بدهید اما ایرانی فهیم که می داند اصلِ داستان، تحقیر و تمسخرِ باورِ قوی پارسیانِ شیعه بخاطرِ آن شکست هاست.
خودتان هم واقفید به این موضوع که هرگز صلاحیت ورود به مبحثِ مُحرم و عاشورای حسینی را ندارید. نه سوادش را دارید و نه دانش و بینشی در این امور در چنته تان یافت می شود. تقویم که به ماه محرم می رسد شما برآشفته می شوید. حضورِ شیعیان در خیابانها و اماکن مذهبی در ایام محرم کلافه تان می کند. جنون تان زمانی بیشتر می شود که می بینید هر سال بیش از سالِ قبل، سنِّ مریدان و سینه زنان حسینی کمتر از قبل می شود و مشارکت بیشتر.
برای فهمِ باطل بودن اظهارات و رویکردهای دشمنانِ شیعه و مُحرّمِ شیعیان، کافی است نگاهی بیاندازیم به پیشینه ی کسانی که این روزها خود را کنش گران و میدان دارانِ این عرصه می نامند. ببینید چه کسانی دلسوزِ حالاتِ روحی کودکانِ شیعه ی ایرانی در عزاداری های حسینی شده اند؟ کدام جوان و پیرِ شیعه از ایام محرم خاطره تلخ و دریافت عبوسانه دارد که حالا این جماعت غمخوارِ روحیاتِ آنها شده اند؟ کدام دیوانه ای از اینها چنین ادعای را می پذیرد که عزاداری ها در ایران اجباری است؟
شیعه ی باهوش و با بصیرتِ ایرانی و غیر ایرانی، می داند که فاسقین، ورود به موضوع مُحرّم و شرعیاتِ دینی نمی کنند تا شیعه دیندارتر شود و یا اینکه عمق ببخشد به دینداری مُحبِّ حسین. آنها روزانه هزاران تشکیک تزریق می کنند که مسلمان مایوس کنند. دیندار بی دین کنند. جهادِ مقدس برای دین و انسانیت و بشریت را "تندخویی" ترسیم کنند. آنها عاشقِ شُل دینان اند.
تبلیغ برای پوشیدنِ جامه سفید، حضور در مراسم های مذهبی بدونِ رعایتِ پوششِ مرسوم و مقبولِ آیینِ عزا، تشکیک در درستی آن واقعه تا انتحارِ با نمایشِ رقصِ با نوحه های مذهبی ... جملگی تفسیرش این است که سخت بدنبال دین سازی مد نظرِ خودشانند و مهمتر اینکه هنوز از دستِ مردمِ ایران بخاطرِ عدمِ همراهی در کنش گری های ابلهانه شان در آشوب های گذشته عصبانی اند.
خشم غرب و بازوهای رسانه ای آنها از اسلام و حاکمیت اسلامی در ایران، آنها را دچار یک نوع حماقت در کنشِ رسانه ای کرده است که از یک حدی به بعد، این رفتارهای شان حتی طرفداران نیم بند آنها را هم عصبی می کند.
غیظِ براندازان و بدخواهان و دشمنانِ اسلام و مراسمِ مُحرّم، پُر بیراه نیست، آنها گویا دلایل قوی برای این دشمنی دارند. بی شک واقفند که از شکمِ مُحرّم، رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس زاییده شدند. از شکمِ مُحرّم، مدافعین حَرم جوانه زدند، سلیمانی ها متولد شدند و... معلوم است که باید با اجیر کردن خائنین و بکارگیری ابزار رسانه و هر چه در دست و در توان دارند بروند در دلِ این داستان و اجازه ندهند که شور حسینی رونق بگیرد و حسین (ع) بشود محبوبِ دلها.
مراسمی که جوانِ شیعه را بیدار کند، بینش اش را فزونی بخشد، ظلم ستیزش بکند، خطرناک است. این بیداری نباید فراگیر بشود. باید با هزار حیله این راه روشن را تیره کرد. خش بر صورت اش انداخت.
تعجب ما و شما باید برای زمانی باشد که براندازان و دشمنان، مشکلی با عاشورای شیعه و مُحرّم و سینه زنی شیعیان نداشته باشند. مناسکِ شیعی زمانی تهی و بی خاصیت می شود که برگزاری اش اسبابِ برآشفتگی و رنجش دشمنان اسلام نشود. فراموش نکنیم، آیین و آدابی در شیعه مقبول است که جهانِ اومانیستی آنها را آزار بدهد و به چالش بکشد.
بدخواهانی بدتر از دشمن - مذهبی های صورتی
هر ساله به گاه عزاداری و مُحرّم، عده ای در فضاهای مجازی ظهور می کنند که در حساب های کاربری شان کلی عکس از سفر به عتبات و شرکت در عزاداری ها و مراسم های مذهبی یافت می شود. همگی لباس سیاه به تن دارند و اشک به چشم. عاشق امام حسین اند و زیارتِ شهیدِ کربلا، آرزوی شان است و ... اما هیچوقت در بزنگاهها و به وقت حادثه در طرفِ درستِ داستان نبودند و نیستند.
هیچوقت از نظام شان با جان و دل دفاع نمی کنند. همیشه یک پای غرولندها برای هر کارِ کرده و ناکرده اند. یک روزشان بدونِ لگد زدن به نظام، شب نمی شود. اسم لگدهای دشمن شاد کن شان را هم میگذارند "خیرخواهی سیاسی برای نظامی که دوست اش دارند!".
حسینیه مجازی می زنند تا حکومت و حاکمانی را به سخره بگیرند که عزای حسینی را احیا کرده اند. خیلی موزیانه بدنبالِ قیاسِ قیامِ حسینی و آشوب هایی هستند که خود مسبب اش بودند بدون اینکه بخواهند ردی از خود بجای بگذارند. از تاسوعا و عاشورایی خوش شان می آید که در فراخوان اش، خودشان و فرزندان شان در لیست جانبازان نباشند.
این جماعت عاشقِ مفسرینِ دینی لندن و واشنگتن نشین اند. تفسیرِ عاشورایی بچه های حزب الهی اصلا بابِ میل شان نیست. حجاب را برای ناموس خود امری مهم می دانند اما همصدا با براندازان، مشکلی با بی حجابی ندارند.
حالشان از دینِ سیاسی بهم می خورد اما به وقتِ کسبِ قدرت، خودشان یک پا می شوند مفسّرِ دینِ سیاسی. تمام تلاش شان بر این است که کسی از اختلاس ها و سومدیریت های آنها و سران شان حرفی نزند اما خودشان را محق می دانند تا برای زدن رقیب به هر دروغ و شایعه ای متوسل شوند. براندازانِ داخل و خارج نشین همیشه بر بالای سرشان جا دارند و همنشین خلوت و جلوت شان اند. هر از گاهی برای حفظ ظاهر، حشر و نشری هم با انقلابیون و دوست دارانِ نظام دارند اما در محافل خصوصی، این دوستی ها را از لوازمات امرِ سیاست می دانند و دوست نمیدارند که این دست از دیدارها تعبیر بر مودت و پذیرش بینش طرفِ مقابل شود و ...
مخلص کلام اینکه، جغرافیای زیستِ این جماعت، یک کشورِ شیعی اسلامی است اما فکر و قلب و دل شان در قاره سبز سیر می کند. داشتیم کمی درباره "مذهبی های صورتی اصلاح طلب" حرف می زدیم. به واقع "کاسبانِ دینی" اینها هستند، براندازان شناسنامه دار، ادای اینها را در می آورند.